داستان این فیلم دربارهی یک معلم مدرسه است که وقتی یک جفت راننده بی رحم او و خانواده اش را به یک سفر جاده ای کابوس بار می برند، مجبور می شود با یک عمل وحشیانهای از گذشته خود روبرو شود.
دورف ها به همراه «بیلبو بگینز» و «گندالف خاکستری»، به سفر خود برای نجات «اربور» شهر مادری شان، که در تصرف اژدهایی بنام «اسماگ» است، ادامه می دهند. این در حالی است که بیلبو تحت تاثیر قدرت جادویی حلقه قدرت می باشد...
"فردا ترک می کنم" نسلی را به تصویر می کشد که با مشاغل ناپایدار ، مسکن ارزان قیمت و شرمندگی ابراز احساسات در یک جامعه جدید با موفقیت سطحی و شادی کاذب دست و پنجه نرم می کنند.
سال 1965 است و موسیقی راک جهان را متزلزل می کند اما در نیوزیلند نه. یک روزنامه نگار 23 ساله مصمم است که انحصار دولت در پخش را بشکند و راک اند رول را به نسل جوانتر برساند ...
باران آلوده داستان زنده ماندن دیوید مک کنزی ، مردی ناامید در ویرانه های شهر اوکلند را روایت می کند. نزدیکترین دوستی وی با یک دختر 7 ساله به نام تیلور است که
موجودی میمون شکل مادر یک مرد را گاز می گیرد. زن بیمار شده و بعد از مدتی می میرد، اما طولی نمی کشد که دوباره به زندگی برمیگردد و شروع می کنند به کشتن و خوردن سگها، پرستاران و همسایهها و ...
داستان این فیلم که در میانه جنگ جهانی دوم در جریان است ، دربارهی یک خلبان زن بیباک است که به همراه اسناد کاملا محرمانه با یک هواپیمای بوئینگ بی-هفده در حال پرواز است ، همه چیز نرمال است تا این که یک سایه در پشت ابرها نمایان میشود و یک موجود شیطانی با حضور خود آرامش را از او میگیرد ، اکنون این زن باید برای نجات خود به مبارزه با این موجود بپردازد. اما…
در سال 1977 ، دیلون از هیلاری و خدمه فیلمبرداری کرد (از جمله پسر پیتر هیلاری) در حالی که از دهانه گنگ به سمت پایه هیمالیا پارو می زدند و سپس برای صعود به قله آکاش پاربات عزیمت کردند. دیلون فیلم های موجود و دیده نشده را بازسازی کرده و در مورد آخرین اعزام بزرگ هیلاری با اعضای خدمه مصاحبه کرده است.