داستان فیلم جنگل های قرمز از آن جایی آغاز میشود که گروهی از علاقه مندان به اوربکس برای تصویر برداری از خانههای متروکه، به جنگلهای آپالاچی سفر می کنند. این گروه به صورت ناخواسته، تبدیل به سوژهی فیلم ترسناکی میشوند که به نظر میرسد توسط گروهی دیگر، در حال تهیه و تولید است ....
سه دوست به کمپ اورست سفر می کنند ، سفری ساده که به یه سفر شخصی و عاطفی تبدیل می شود چون آنها با محدودیت های فیزیکی خود می جنگند و معنای واقعی آزادی رو کشف می کنند …
وقتی خانواده دزدان دریایی بلاندرباس به سندزبورو کسل کننده نقل مکان می کنند، همسایه ها چندان خوشحال نیستند. مایکل و دوست دزد دریایی جدیدش بیلی سعی می کنند خانواده را با هم ترکیب کنند، اما سپس دشمن اصلی به شهر می رسد...
دلفین اسنوبال پسر کوچکی را در امواج نجات می دهد که از سقوط هواپیما جان سالم به در برده بود. از آن زمان، دوستان، تقریباً برادران، بی خیال با هم بزرگ می شوند و با ترفندهای خنده دار خود زندگی دریایی را هیجان زده می کنند...
این فیلم داستان یک تیم PASKAU به رهبری کاپیتان ادیب و مربی او، سرگرد عدنان را دنبال می کند که وظیفه محافظت از انسان دوستانه در کشور جنگ زده نامبوری را بر عهده دارند. در بازگشت به خانه، هواپیمای آنها به طور غیرمنتظره ای ساقط می شود...
داستان دو کارمند, یکی آسیایی آمریکایی, هارولد لی , و دیگری هندی, کومار پاتل است که خوشگذرانی ای جز مواد زدن و تماشای تبلیغ های تلوزیونی ندارند. البته کار دیگری هم هست که خیلی دوست دارند انجام دهند, سفری به وایت کسل (White Castle). در راه برای رسیدن به همبرگرهای وایت کسل, با خیلی چیز ها مواجه می شوند که جلوی راهشان قرار می گیرد. مثلا یک راکون, یا یک افسر نژاد پرست و ……
هارولد و کومار یک روز صبح مثل همیشه صبحانه ی خود را به اتفاق خوردند و یک روز معمولی دیگر را شروع کردند. هارولد تصمیم خود را برای ازدواج با معشوقه اش گرفته و برای انجام این کار باید به آمستردام سفر کند البته به همراه دوستش کومار. ولی در هواپیما کومار را با یک تروریست اشتباه می گیرند و در نتیجه هارولد و او را دستگیر می کنند و به زندان می برند.
داستان این گیم از سپتامبر 2013 آغاز می شود؛ زمانی که نوعی قارچ انگلی و مرموز در ایالات متحده شایع می شود که با تحت کنترل گرفتن مغز انسان ها و تغذیه از بدنشان، آن ها را تبدیل به موجودات خونخواری می کند. در حومه شهر آستین، تگزاس، جوئل به همراه برادرش تامی و دخترش سارا از این آشفتگی فرار می کنند، اما در حین فرار، سارا مورد اصابت گلوله قرار گرفته و در آغوش جوئل می میرد. بیست سال بعد، بیشتر تمدن ها در اثر عفونت از بین رفته است و بازماندگان در مناطق قرنطینه ای تحت نظارت شدید پلیس زندگی می کنند. جوئل با شریکش، تس در منطقه قرنطینه بوستون، ماساچوست به عنوان قاچاقچی کار می کند...
در قرن 22 و زمانی که زندگی تقریباً از روی زمین رخت بربسته، پژوهشگری در آزمایشگاه هوش مصنوعی به دنبال پایان دادن به جنگ داخلی از طریق شبیه سازی مغز یک سرباز دلاور و تکثیر آن است ...
پس از فروپاشی اکوسیستم زمین، وسپر، دختر 13 سالهای که با پدر فلج خود برای زنده ماندن تلاش میکند، با زنی با رازی آشنا میشود که او را مجبور میکند از هوش، قدرت و تواناییهای هک زیستی خود برای مبارزه برای داشتن آینده ی خوب استفاده کند و ....