یک مربی موفق بوکس متوجه می شود که دوست پسرش، یک قهرمان حاکم، با خواهرش به او خیانت کرده است. او قصد دارد با آموزش مردی که بتواند او را از سلطنت خلع کند، انتقام بگیرد...
جوجو، هنرمند فیلیپینی عاشقان زیادی داشت و قلبش اسیر زنی بی نام و بی سابقه است. یک روز، زنی به نام ماری، به پیش جوجو می رود و ادعا می کند که سال ها موضوع نقاشی های اوست.
این فیلم فوتبالیست حرفهای، امیلی را دنبال میکند که دیگر در بازی نیست و با ایان، یک مربی آرام شهر کوچک، تیم میشود تا تیم خواهرزادهاش را به پلی آف برساند...
آلدن و بردی کیس راهی جدید برای زنده نگه داشتن رمز و راز پیدا می کنند. آلدن به امید تبدیل شدن به یک محقق خصوصی در کلاسها شرکت میکند و بردی ممکن است کلید حل یکی از معماهای او را در دست داشته باشد...
آز برای یک کشاورز صدف کار می کند. صدف را از روی قلب می شناسد، صدها صدف را به راحتی باز می کند. در یکی از آنها، آز تصمیم می گیرد حلقه ای را پنهان کند تا از دوست دخترش جس بخواهد با او ازدواج کند. اما از او جواب مثبت نمی شنود...
مارلی در سازماندهی نامزدی دیگران باهوش است، اما خودش در یافتن روابط عاشقانه بدشانس است. هنگام طراحی مهمترین پیشنهاد خود، مردی که می تواند همه آن را به خطر بیندازد، ممکن است کسی باشد که به یافتن عشق خود کمک می کند...
تتسو مرد جوانی است که در توکیو زندگی می کند و عاشق یک دختر ناشنوا می شود. او همیشه نسبت به برادر تحصیلکردهاش حسادت میکرد، اما در نهایت هم دختر و هم پدرش را میپذیرفت و حمایت میکرد.
این فیلم آدری و متیو را دنبال می کند. آنها وظیفه دارند یک بازی جدید بسازند تا به بازیکنان کمک کند تا عشق را پیدا کنند. همانطور که آنها سعی می کنند با هم کار کنند، چیزهای مشترکی را کشف می کنند: هر کدام چیزهای زیادی برای یادگیری در مورد عشق دارند...
انگلستان، اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم. یک دیپلمات سابق امریکایی به نام «لوییس» (ریو)، عمارت بزرگ «لرد دارلینگتن» فقید را می خرد که آقای «استیونز» (هاپکینز) پیر، سرپیشخدمت آن است. او به «استیونز» مرخصی می دهد تا به دیدن «خانم کنتن» (تامپسن)، مستخدمه ی قدیمی این عمارت برود و از او بخواهد سر کار قبلی خود برگردد...