دو دوست صمیمی برای به دست آوردن پول و داشتن زندگی بهتر وارد دنیای زیرزمینی قاچاق مواد مخدر می شوند. ماموران دولتی مبارزه با قاچاق مواد مخدر نیز این گروه ها را رصد می کنند تا اینکه . . .
زنی که در قرن 17 میلادی به جرم ساحره بودن سوزانده می شود به یکباره خود را در دنیای مدرن امروزی میبیند و باید خود را با این شرایط وقف دهد. اما یک جادوگر همیشه جادوگر است . . .
دختر زيبا و جذابي به نام لولا يا دلروس ميباشد که در بين مردم خرافاتي زندگي ميکند و آنها به او بدقدم ميگويند. خودش نيز باورش شده و فکر ميکند هر جا ميرود بدشانسي ميآورد. همين باعث شده تا خجالتي گوشهگير بشود. فقط يک مرد در دهکده هست که لولا را واقعاً دوست دارد و ميتواند زندگي او را تغيير دهد.
از زماني آغاز مي شود که اسکار، پيشنهاد مي کند جسيکا را تا محل کارش برساند و جسيکا نيز بدون هيچ قيد و شرطي از سرعلاقه آن را مي پذيرد. در طول مسير، جسيکا از آرزويش براي زندگي کردن در يک آپارتمان لوکس صحبت مي کند و اسکار نيز براي جلب توجه او چاخان مي کند که اگر روزي بليط بخت آزمايي ببرد حتما براي جسيکا يک آپارتمان لوکس مي خرد و از او تقاضاي ازدواج مي کند. جسيکا به اين حرف ها مي خندد و اسکار نيز براي اينکــه نشان دهد چقدر جدي است تاکسي را نگه مي دارد و يک بليط بخت آزمايي مي خرد…
داستان اين سريال در مورد زني است به نام ماريانا او در شب سالگرد ازدواجش متوجه مي شود همسرش با دختر خاله اش رابطه دارد.از طرفي ديگر اناليا که يک پليس مخفي است وبا ريکي مونتانا که سر دسته خلافکارها هست همکاري ميکنه تا در فرصتي مناسب مدارک کافي براي دستگيري او بدست اورد …
داستان کلي الکاپو ، داستاني در مورد زندگي “پدروپابلو” است. مردي که به خاطر اضطرار، شانس و جاه طلبي تبديل به ثروتمندترين و خطرناک ترين قاچاقچي مواد مخدر در کلمبيا مي شود..